جدول جو
جدول جو

معنی یک بر دو - جستجوی لغت در جدول جو

یک بر دو
(یَ / یِ بَ دُ)
یک به دو. یکی را دو کردن.
- یک بر دو زدن، یعنی که یکی را دو کردن، چنانکه احول یک چیز را دو می بیند. و نیز در مقام تعریف کسی گویند که در معامله و سودا دستی تمام داشته باشد، یعنی نفع دو چند برمی دارد در سودا. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از یکی به دو
تصویر یکی به دو
گفتگوی بی جا و بی معنی، مشاجره، ستیزه کردن
یکی به دو کردن: کنایه از گفتگوی بی جا و بی معنی کردن، مشاجره کردن، ستیزه کردن
فرهنگ فارسی عمید
(یَ / یِ بِ دُ)
یکی با دو. نزاع. ستیزه. مجادله. محاجه. مکابره.
- یکی به دو کردن، مشاجرۀ لفظی. گفت وشنودی که از روی عصبانیت صورت گیرد. (از فرهنگ لغات عامیانه)
لغت نامه دهخدا
(یَ / یِ دُ)
یکی به دو.
- یکی با دو کردن، یک و دو کردن. مجادله کردن. جدل کردن. ستهیدن به سخن. با کسی به سخن ستهیدن. محاجه کردن. (یادداشت مؤلف) :
بجز خموشی روی دگر نمی بینم
که نیست با تو یکی با دو کردنم یارا.
کمال الدین اسماعیل
لغت نامه دهخدا
(یَ / یِ بَ یَ / یِ)
یک به یک. متوالیاً. پی درپی. (ناظم الاطباء). یکایک. رجوع به یکایک شود
لغت نامه دهخدا
(یَ / یِ کُ دُ)
یکی به دو. (یادداشت مؤلف). رجوع به یکی به دو شود.
- یک و دو کردن، یکی با دو کردن. رجوع به ترکیب یکی با دو کردن در ذیل یکی با دو شود
لغت نامه دهخدا
یک ودو، سخن وگفتگوی بی معنی یا یک (و) دوکردن، گفتگوی بی معنی کردن و بی جاحرف زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یکی به دو
تصویر یکی به دو
((~. بِ دُ))
ستیزه، بگو مگو
فرهنگ فارسی معین